اهمیت مطالعه اصول نانوشته قانون اساسی برای نظریه حقوق اساسی ایران و برگزاری این همایش :


اهمیت مطالعه اصول نانوشته قانون اساسی برای نظریه حقوق اساسی ایران از این جهت لازم است که «ضعف مفرط متون حقوقی حقوق اساسی را می­شناسیم؛ و به میل سیاست برای گریز از چارچوب بندی­هایی که کوشش می­شود بدان پایبند شود آگاهیم؛ به افتراق و تمایز نسبتاً پایداری که میان ظاهر مواد قانونی (رژیم حقوقی) و واقعیت سیاسی (رژیم حقیقی) هست آگاهیم؛ و در یک کلام اهمیت عرف حقوق اساسی را، که اغلب در تقابل با قوانین اساسی نوشته است، می شناسیم»[1].

غیبت چنین دیدگاهی نارسایی­ها و عوارضی را در حقوق اساسی ایران به بار آورده است. اصول نانوشته قانون اساسی از یک سو کاستی اجتناب ناپذیر و عمده قانون اساسی نوشته را نشان می دهد و از سوی دیگر اهمیت و برتری بالفعل اصول نانوشته قانون اساسی در حقوق اساسی نسبت به متون نوشته حقوق اساسی را آشکار می کند.

دعوت به بررسی و تامل درباره اصول نانوشته قانون اساسی به نوعی دعوت به بازتعریف حقوق اساسی و حوزه مطالعه آن است. چه نسبتی می بایست میان مطالعه حقوق اساسی و علوم سیاسی باشد؟ چرا برخی از صاحب نظران این موضوع گفته اند: چنانچه حقوق اساسی خود را بی نیاز از علوم سیاسی بداند زمین­گیر و درمانده خواهد شد.[2]

تعریف رایج از حقوق اساسی در ایران بسیاری از موضوعات آن را در خارج از قلمرو این دانش رها کرده است. دریافت صوری ما از حقوق اساسی، آن را به قوانین اساسی محدود کرده و فروکاسته است.[3] حقوق اساسی در ایران در غیاب دو عنصر سازنده و محوری آن فهمیده شده است. نخست سابقه تاریخی و تاریخ حقوق اساسی در ایران از دید نویسندگان حقوق اساسی به دور مانده است. رویکرد ما به حقوق اساسی در غیبت مفاهیمی که بتوانند اهمیت و ضرورت چنین سابقه­ای را در هویت و آموزش آن نشان بدهند شکل گرفته است. دیگر آن که قواعد نانوشته حقوق اساسی جایی در بحث­های نویسندگان حقوق اساسی در ایران نداشته است.

شناخت این دسته از قواعد نانوشته حقوق اساسی موضوع مشاهده و نظاره­گری پژوهشگر آن است. فراز و نشیب و سرنوشت این قواعد را با ابزارها و مفاهیم حقوق اساسی باید به دقت در روابط نیروها رصد کرد، تا بتوان به محتوای قواعد حقوق اساسی، در عمل نهادها، دست یافت. بدون برخورداری از این مفاهیم طرح کامل مسائل حقوق اساسی و دست یافتن به دانشی کارآمد، که بتواند حدود و ثغور موضوعش را بشناسد، ممکن نیست. فقدان این مفاهیم در حقوق اساسی ایران آن را از ویژگی­های یک شاخه از دانش، نیز، دور کرده است. چرا که شناخت موضوع حقوق اساسی و چیرگی بر قلمرو آن، با مفاهیم موجود ناشدنی است. حقوق اساسی در فقدان این مفاهیم نمی­تواند بر موضوع خود غالب شود. در دریافت جاری از حقوق اساسی مسائل مهمی از آن که در نتایج تحلیل­ها و راه­حل­ها موثرند در بیرون موضوع کنونی حقوق اساسی قرار گرفته­اند و در نتیجه پاسخی ناتمام و ناقص به پرسش­ها می­دهد. حقوق اساسی در ایران، با فروکاستن خود به متون قانونی، بر بخش مهمی از موضوع خود چشم بسته و نتوانسته است نخست این قواعد را ببیند و آنگاه مفاهیمی برای فهم بخش نانوشته حقوق اساسی فراهم کند. حقوق اساسی جاری در غیاب این مفاهیم به دام موضوعات و راه­حل­های صوری افتاده است.

طرح چنین موضوعی بیانگر اهمیت توجه به بحثی است که در مطالعات حقوق اساسی در ایران از آن غفلت شده است. برای رفع این کاستی و نقص، حقوقدانان حقوق اساسی، باید علاوه بر منابع پیشین رفتارهای بازیگران عرصه سیاست و رویه­های سیاسی را رصد کنند. این رفتارها و رویه­ها که قواعد و هنجارهایی تولید می­کنند یکی از منابع حقوق اساسی هستند که در اصول نوشته قانون اساسی انقباض و انبساط ایجاد می­کنند.

روش آموزش و پژوهش حقوق اساسی امروز در ایران در دارایی و میراث تاریخی­اش کنگاش نمی­کند تا برای توضیح و تبیین مسائل ایران مفاهیمی را که در برهه­ها و دوران­های تاریخی پدیدار شده­اند شناسایی و در تحلیل و توضیح مسائل وارد کند. داد و ستدی میان تاریخ تحولات سیاسی و مفاهیم حقوق اساسی برقرار نشده است. آموزگاران حقوق اساسی نیز عموماً دریافتی از تاریخ مشروطه­خواهی در ایران نداشته­اند. حقوق اساسی با محدود کردن خود به دوره­های کوتاه نتوانسته است توضیحی، از نظرگاه حقوق اساسی، برای این تحولات بدست دهد و منطق این تحولات را از زاویه مفاهیم حقوق اساسی بکاود. وارد کردن این مفاهیم در حقوق اساسی ایران نیازمند بازخوانی تاریخ معاصر ایران از دیدگاه مفاهیم حقوق اساسی به منظور جستجوی چنان منطق و قواعد نانوشته­ای است. از نظر ما حقوق اساسی ایران می­بایست در چنین زمینه­ای طرح شود و آگاهی یافتن به پیشینه و تاریخ حقوق اساسی ایران و تدوین آن، تدارک مقدمات نوشتن قانون اساسی است که نسبتی با تاریخ ایران و «مذاق مملکت» داشته باشد.

برگزاری نخستین همایش اصول نانوشته قانون اساسی گامی است برای گفتگو درباره یکی از اجزاء طرح دیگری از حقوق اساسی ایران. حقوق اساسی ایران برای آن که راهی به پیش بگشاید ناگزیر باید برخی از کاستی های نظریه حقوق اساسی را رفع کند و از حقوق اساسی مألوف و معمولی که تاکنون جریان داشته فاصله بگیرد و از خاکستر آن حقوق اساسی دیگری احیاء و ابداع کند.


دکتر سید ناصر سلطانی (دبیر همایش)

 

-------------------------------------------------------------------

[1]. René Capitant, "La coutume constitutionnelle" (1929) rééd. RDP, 1979 p. 962.

[2]. P. Avril, Les Conventions de la constitution, Léviathan, Paris, PUF, 1997, p. 13.

[3]. سلطانی، سید ناصر، «آغاز رویکرد غیرتاریخی به حقوق اساسی در ایران»، پژوهشهای حقوقی، شماره 15.